loading...
عاشقان ولایت- منتظران ظهور
سعید خدادادی بازدید : 20 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

مد روز بودن یک ضرورت زندگی من است

فاصله گرفتن از خانواده و نزديك شدن به اجتماع غريبه دوستان و همكلاسي ها، پيامدهاي بسياري دارد. حس غريزي زيبانمايي، دختر را بسيار زودتر از پسر به تلاش وا مي دارد؛ تلاشي كه بتواند چهره او را بهتر و كامل تر از آنچه هست، نشان دهد، معمولا خواسته ها و سليقه دختر با آنچه پدر و مادر از او مي خواهند، هماهنگ نيست. چرا كه دختر از همان سال هاي آغازين نوجواني، دوستان و نزديكان ديگري براي خود دست و پا كرده است. بنابراين ريشه تفاوت ها و تضادهاي او را با خانواده اش بايد در همان الگوهاي تازه يافته، جستجو كرد. بي ترديد دختران در سنين نوجواني و آغاز جواني به شدت تحت تاثير جلوه هاي بيروني هستند. جهان بيرون، آنها را فريفته و شيداي خود مي كند كه هيچ شباهتي به توصيه هاي والدين ندارد. ممنوعيت و محدوديت اعمال شده از سوي پدر و سختگيري هاي خيرخواهانه مادر، اشتياق دختر را براي يكي شدن با جلوه هاي رنگارنگ و تازه به تازه دنياي پيرامون، بيشتر مي كند. « مد» يكي از همان الگوهاي بيروني است كه به آساني و بي هيچ زحمتي به خانه ها راه مي يابد. فرزندان جلوه هاي تازه مد را از كوچه و خيابان و مدرسه به خانه مي آورند. رسانه ها نيز در اين ميان نقش موثر خود را به خوبي بازي مي كنند. اما پدر و مادر به راحتي در برابر هجوم بي امان مد زدگي تسليم نمي شوند. بحث هاي خانوادگي كه معمولا پرتنش و تشنج آميز هم هست، بيشتر درباره مدل مو و رخت و لباس بچه هاست. والدين همه مسيرها و همه راهها را امتحان مي كنند تا الگوهاي آشنايي سنتي را تحميل كنند. ترغيب و تشويق به استفاده از الگوهاي خودي خانواده و تحقير مدهاي عجيب و غريب و خنده دار، يكي از آن راههاست. چاره بعدي، تهديد و تنبيه است كه تجربه وعلم ثابت كرده اند هميشه بي حاصل است. دخترهاي خانواده هاي متوسط ـ چه از نظر فرهنگي و چه از نظر اقتصادي - معمولا ويژگي هاي زندگي طبقه اجتماعي خود را نمي پذيرند. شايد بهتر است بگوييم آنها شيوه زندگي را برازنده شخصيت اجتماعي خود نمي دانند. طبقه اجتماعي خانواده يك دختر را نمي توان با ارزيابي شيوه هاي رفتاري، گفتاري و نوع پوشش دختر در اجتماع (دبيرستان، دانشگاه، خيابان ...) معين كرد. «تيپ» اجتماعي دختر در بيشتر موارد با طبقه فرهنگي و حتي اقتصادي خانواده اش متفاوت است. اين تفاوت در ميان دختران اقشار متوسط و پايين تر از متوسط به خوبي قابل مشاهده است. رسانه هايي چون تلويزيون، سينما و نشريات مختلف، زمينه هاي آماده و جذابي براي دختر است. امروزه، تلويزيون و مجموعه هاي داستاني رنگارنگش دم دستي ترين الگو براي نوع لباس پوشيدن، مدل اتومبيل و مبلمان و آداب معاشرت است. بي ميلي دختر نسبت به آداب سنتي و بيزاري از الگوي تحميلي مادر و پدر، تاثيرپذيري او را از الگوهاي بيروني دو چندان مي كند. عاملي كه تاثير پذيري دختر را از جهان بيرون، نسبت به برادرش شدت مي بخشد، ويژگي هاي شخصيتي و ذاتي است. مهارت هاي كلامي دختر بچه ها از همان دوران كودكي، سبب مي شود آنها زودتر از پسرها با دنياي اطراف ارتباط برقرار كنند. توانايي هاي اجتماعي زود هنگام و ميل مهار ناپذير دختر به ديده شدن و البته زيبا به نظر رسيدن، مهم ترين عاملي است كه دختر را بسيار زودتر از پسر به سوي اجتماع و هياهوي پر زرق و برق آن مي كشاند. بنابراين بسيار طبيعي است كه دخترها زودتر از پسرها به دنبال شكل هاي جديد و مدهاي تازه راه بيفتد. در واقع مي توان گفت مدگرايي افراطي دختران نوجوان ريشه در طبيعت متفاوت آنها دارد. تنها مسئله اي كه بايد بدان، پرداخت مسئله مسخ تدريجي دختر نوجوان و يكي شدن با جلوه هاي ظاهري متنوع است. آنچه خانواده ها را نگران سر وضع دخترشان در كوچه و خيابان مي كند، پيروي موقتي دختر از جريان گذراي مد نيست. اشتياق هر از گاه به آنچه جريان مداوم مد عرضه مي كند، شوقي طبيعي و بي خطر است. آنچه هم خانواده و هم صاحب نظران جامعه شناسي را نگران مي كند، فرو رفتن در اين جريان است. « تابع » مد شدن و چشم به راه تازه هاي مد ماندن به اعتيادي بدل مي شود كه فرصت انديشيدن را از انسان مد زده مي گيرد. مد يك سرگرمي ظاهري است كه پرداختن بيش از حد به آن، سبب مي شود «روح» به عنوان جنبه بنيادين و برتر هستي آدمي به فراموشي سپرده شود. آرايه هاي ظاهر، زيبايي هاي دست نخورده باطن را پنهان مي كند و رفته رفته آدمي را به يك صورتك زيبا مبدل مي كند؛ صورتكي كه پشت آن يك تهي بزرگ نهفته است. دخترك نوجواني كه به مد روز بودن لباس و آرايش صورت خود به عنوان يك ضرورت نگاه مي كند، ضرورت حياتي آراستگي هاي جان و روح را فراموش مي كند. او در گذر زمان به يك دست لباس مضحك و يك صورتك رنگ آميزي شده تبديل مي شود از او به عنوان يك انسان، همين رنگ ها و همين رخت ها باقي مي ماند. نيرنگ رنگ، عاقبت سيرت را مغلوب صورت مي كند؛ و چه حماقت بزرگي است و چه ضرر و زيان بزرگ تري است كه آدمي اسير نيرنگ « رنگ» شود! ________________________________________

سعید خدادادی بازدید : 27 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

چرا به مردها نمی گوئید نگاه نکنند؟

عده ای می گویند : ما نمی توانیم تحت پوشش حجاب باشیم و این مردانند که باید چشم پاک و نجیب باشند . اما باید حقیقت را پذیرفت که این خلاف سرشت آدمی است . بخصوص در جوانان نو رسیده ای که غرق در شهوات و غرائز سرکش بسر می برند. آری نمی توان گوشت گرم و تازه را مقابل گرسنه گذاشت و به آن گفت نخور و نمی توان پارچه آغشته به نفت و بنزین را مقابل آتش گذاشت و به آن گفت نسوز بیائید برای حفظ پیوند های مقدس اخلاقی و اجتمائی و کاستن از فحشا و برای دور کردن نظر های شهوت انگیز از خود بدنتان را بپوشانید. آخه مگر شما عروسک دیگران هستید که خدای ناکرده هر جوانی بخواهد از نگاه به سر و صورت و (جدیدا) بدنتان لذت ببرد ؟ بیائید با پیروی از فکر و اندیشه و عقل و منطق از اسلام درس بگیریم و از حضرت زهرا متابعت کنیم از حضرت زهرا به تو این گونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. راستی این هم یک مطلب تکان دهنده درباره شگردهای مبارزه با چادر

سعید خدادادی بازدید : 25 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

به چه انگیزه ای پوشیده باشم؟

یکی از انگیزه های پوشش ابراز صداقت در دوستی با خداوند است لابد تا بحال بارها شاهد بوده اید که افرادی به خودتان و یا دیگران ابراز علاقه و ارادت کرده و گاهی از الفاظی نظیر چاکرم مخلصم فدایت شوم و عزیزم قربانت شوم و... استفاده کرده اند. اما فرض کن که روزی به یکی از این افراد بگوئی من مبلغی پول لازم دارم در جوابت بگوید : شرمنده ام اتفاقا من هم می خواستم همین در خواست را از تو بکنم و بار دیگر و بار های دیگر از انجام خواسته ات سر باز زند و تنها به همان چاکرم و فدایت شوم اکتفا کند قضاوت تو درباره او چیست ؟ آیا در دل نمی گوئی این چه دوستی ای است که از زبان فراتر نمی رود ؟ اکنون درباره رابطه خود با خدا بیندیش. ما به خدای مهربانمان اظهار بندگی و اطاعت و دوستی می کنیم اما نشانه صداقت در این دوستی انجام کاری است که او می پسندد. بهترین انگیزه برای پوشش تو همین است که بخواهی به پروردگار خودت اظهار محبت کنی و صداقت خود را با گردن نهادن به خواسته او ثابت کنی پس بیائیم با خدا پیمان دوستی ببندیم

سعید خدادادی بازدید : 25 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

من با چشم هایم دل پسرها را اسیر خودم میکنم

وقتی انسان سری به بیمارستان ها می زند و بیمارانی را می بیند که از نعمت سلامتی محرومند . جوانهائی را می بیند که چگونه روی تخت ها افتاده اند و در آرزوی روزی هستند که بتوانند با پای خود به محیط خانواده و جامعه باز گردند آنگاه متوجه نعمت سلامتی می شود. این سلامتی و زیبائی که از بزرگ ترین نعمت های خداوند است تشکر لازم دارد و حداقل تشکر و سپاس گذاری این است که بوسیله همان نعمت با بخشنده نعمت مخالفت و معصیت نکند. خواهرم این بار که در آینه نگاه می کنی لحظاتی با خود بیاندیش که چه کسی این چشمان زیبا را به تو داده است ؟ این همه ظرافت دقت راستی اگر این چشم ها نباشد زندگی کردن تو چه قدر مشکل می شود ؟ آیا انصاف است که با همین نعمت ها با دشمن خدا (شیطان) همکاری کنی و خواسته بخشنده آن را نادیده بگیری ؟ خواهرم تقاضا دارم با حوصله و دقت کافی به این عبارات دقت کنی اگر روزی همراه با فرزندانت از راهی عبور کنی و چند کودک را ببینی که در حال بازی هستند و از سبد سیبی که همراه داری به هر کدام سیبی بدهی ولی آنها نه تنها از تو تشکر نکنند بلکه کمی از سیب ها را خورده و باقیمانده آن را به سر و صورت فرزندت بزنند و او را مجروح کنند قضاوت تو درباره آنها چیست ؟ درست است که خدا فرزند ندارد. اما مردم بندگان خدا و خانواده او هستند. اگر خانمی به جای شکر نعمت زیبائی و سلامتی سبب بیماری روحی و آسیب دیدن باطن و روان بندگان خدا شود و آنها را از راه سعادت و کمال منحرف کند و به بیراهه هواپرستی و شهوترانی بکشاند . چنین فردی که تفاوتی با آن کودک ناسپاس دارد ؟ آری شکر نعمت زیبائی و سلامتی انگیزه مهم دیگری برای رعایت پوشش خدا پسندانه است. بدان که خدا فرموده " هر چیزی زکاتی دارد و زکات زیبائی عفت است".

سعید خدادادی بازدید : 43 سه شنبه 29 فروردین 1391 نظرات (0)

                            hijab-koodakane01

 

حجاب مصونیت است نه محدودیّت


مقاله وارده


هر موجودی دوست دارد آن چه را مالک است حفظ نموده و در مقابل متجاوزان از آن دفاع کند. این غریزه در شکل عالی تر در انسان وجود دارد و به صورت غریزه نوع دوستی، دفاع از عقاید، وطن و چیزهای بسیار دیگر، بروز می کند. حجاب نیز از همین غریزه ها است، لذا می بینیم انسان های اولیه و غارنشینان با برگ درختان و پوست حیوانات خود را می پوشاندند.


 


داستان آدم و حوا فطری بودن پوشش را ثابت می کند. قرآن می فرماید: «فلمّا ذاقا الشّجرة بدت لهما سوء اتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنّة»(1)آن گاه که آدم و حوّا از آن درخت ممنوعه چشیدند پوشش آن دو از بین رفت که به سرعت با برگ درختان خود را پوشاندند.


 


سرعت پوشش با برگ درختان بهشتی ولو به طور موقت بیانگر فطری بودن پوشش است، با پیشرفت زمان نوع پوشش هم عوض می شود تا به امروز که پوشش به گونه های مختلف وجود دارد.


 


 

درباره ما
Profile Pic
این سایتی فرهنگی مذهبی می باشد که در راستای ترویج معارف اسلامی فعالیت می کند امید است که مورد توجه بازدید کنندگان قرار گیرد ان شا الله که با نظرات مفید و با ارزش خود مارا در این مسیر یاری نمایید . با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 101
  • بازدید کلی : 4,049