نقش ازدواج در اخلاق و تربیت
(گفت و گو با حجت الاسلام محمد سلطانی)
خُلُق: هدف ما از این گفت و گو این است که به رابطة ازدواج با اخلاق و معنویت بپردازیم. در این زمینه و به عنوان مقدمه از بیانات حضرتعالی استفاده میکنیم. بسم الله الرحمن الرحیم. تا جایی که از آیات و روایات و فرمایشهای بزرگان استفاده کردهام، این است که اصل ازدواج – به ویژه از زوایة تأثیر آن بر مسائل معنوی - یکی از ضرورتها است. در مسائل اخلاقی و تربیتی نیز ازدواج از زوایای مختلف قابل بررسی است.
خُلُق: هدف ما از این گفت و گو این است که به رابطة ازدواج با اخلاق و معنویت بپردازیم. در این زمینه و به عنوان مقدمه از بیانات حضرتعالی استفاده میکنیم. بسم الله الرحمن الرحیم. تا جایی که از آیات و روایات و فرمایشهای بزرگان استفاده کردهام، این است که اصل ازدواج – به ویژه از زوایة تأثیر آن بر مسائل معنوی - یکی از ضرورتها است. در مسائل اخلاقی و تربیتی نیز ازدواج از زوایای مختلف قابل بررسی است.
♦ازدواج و تربیت نفس
یکی از ابعاد ازدواج، تربیت نفس است که شامل دو جهت است؛ یکی تربیت خود شخص با قطع نظر از طرف مقابل و دیگری تربیت متقابل مرد و زن. و اینها همه در آثار تربیتی ازدواج مطرح میشود. روایات، این موضوع را به صورتهای مختلف بررسی کردهاند؛ مثلاً در روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «النِّكَاح سُنَّتِي؛ ازدواج، سنت من است.» این سؤال مطرح میشود که چرا نکاح و ازدواج، سنت است؟ پاسخ این است که وقتی انسان را بررسی میکنیم میبینیم که او آمیزهای از فرشته و حیوان است. انسان، ترکیبی از طبع و نفس است که طبع از عالم حیوانیت، و نفس از عالم ملکوت و ملائکه برداشته شده است. فرض این است که انسان با این ترکیب میخواهد از عالم حیوانیت گذر کند. پس چرا بر ازدواج که خود میتواند یکی از مصداقهای بارز حیوانیت باشد، اینقدر تأکید شده و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)قرار داده شده است؟ و چرا دربارة کسی که ازدواج نکند، گفته شده است: «از من نیست»؟ یعنی گویا چنین کسی سنخیتش با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)قطع میشود.
از اینجا معلوم میشود که ازدواج در مکتب ما قطعاً باید غرضی غیر از اغراض حیوانی داشته باشد. برای ازدواج، ابعاد مختلفی در روایات مطرح شده است که به برخی اشاره میکنم:
♦فعلیت استعدادهای انسان در پرتو ازدواج
مقصود از روایت، این است که ازدواج، زمینهساز تحصیل نصف دین است، و گرنه دین، اکتسابی(= به دست آوردنی) است و با صرف ازدواج، دین به دست نمیآید. توضیح این مطلب این است که انسان برای اینکه دین را به جانش برساند، باید مجموعهای از باورها، اخلاق و رفتارها را دارا باشد. اگر انسان، خودش باشد و خودش، عالمی برای خودش دارد که این عالم بر حسب ابتلائاتش برایش رقم میخورد. یک وقتی دایرة ابتلای یک شخص، رهبانیت در یک کوه است، یا مدیریت در جایی است با شرایطی خاص که گرد او است که محدودة ابتلایش در همین حدّ است. این محدودهها، میدان تحصیل دین یا از دستدادن دین است. اگر کسی ازدواج را ترک کند، یک دایرة خاصی برایش مطرح هست و در عین حال، یک دایرههایی هم برایش مطرح نمیشود. خود به خود، ابتلائات چنین شخصی یک سامانة خاصی به خود میگیرد و فقط در این سامانة خاص است که ابتلائات، نفسِ شخص را فعال میکند و در دو جهت مثبت و منفی - به حسب اختیاراتش در انتخاب - فعلیتی به او میدهد.
مهم این است که با ازدواج، دایرههای ضیقتر و زوایای ریزتر و ظریفتری در نفس اشخاص فعال میشود که در صورت ترک ازدواج، این زوایا برای آنها مطرح نمیشد. از اینرو با آمدن این زوایا، شخص به فعلیتهای جدیدی دست مییابد و اگر انسان، خود را در این دایره قرار ندهد، نفسش فعال نمیشود و چون نفس فعال و دراک نشود، تحصیل [فعلیتها] هم نخواهد بود یا به تعبیر این روایت، نصف دین، احراز نخواهد شد.
با یک مثال، مطلب را واضحتر کنیم. گاهی وقتی شخصی ازدواج میکند، در برخورد با همسرش تازه میفهمد یک زاویة خاصی از استکبار یا بداخلاقی در او وجود دارد که اگر ازدواج نمیکرد، متوجه آن نمیشد. و گام اول در تربیت نفس، شناسایی عیبهای آن است. شناسایی عیبهای نفس، خود یک ثمرة بزرگ تربیتی ازدواج است.
البته این، به نحوة اختیار انسان بستگی دارد که با ازدواج در جهت مثبت رشد کند یا در جهت منفی سقوط کند. برخی با ازدواج در جهت منفی پیش میروند؛ مثلاً حب دنیا در دلشان افزونتر میشود یا برخی بد اخلاق میشوند. بد شدن هم در دو طرف افراط و تفریط مطرح میشود. کسی که میخواهد تربیت معنوی داشته باشد، باید مراقب همة زوایا و جوانب باشد؛ مثلاً کسی که میخواهد تربیت معنوی کند، نباید وابستگی داشته باشد و باید استقلال خود را حفظ کند. روحی که غل و زنجیر داشته باشد، در مسائل تربیتی و معنوی نمیتواند رشد کند. باید بسته نباشد: «مُنَّ عَلَيَّ بِفَكَاكِ رَقَبَتِي: [خدایا!] بر من منت گذار به واسطة آزادکردنم.»
شهید مطهری نیز میگوید:
یکی از فواید ازدواج این است که انسان، از خودخواهی نجات پیدا میکند.
با ازدواج، خودخواهی بروز پیدا میکند و انسان میفهمد که زندگی طرفینی با خودخواهی ممکن نیست.
♦ازدواج و تربیت فرزند
خُلُق: یکی از مهمترین ثمرههای ازدواج، فرزند است که مباحث تربیتی بسیاری دربارة آن، مطرح است. لطفاً کمی هم در این باره توضیح بفرمایید.
این، یک باب خیلی مهم است و بسیاری از روایات، این موضوع را پیگیری میکنند. یکی از ارکان ازدواج، توالد است. البته هدف اصلی از ازدواج، توالد نیست؛ بلکه اهداف دیگر هم دارد؛ ولی میتوان گفت: هدف اصلی ازدواج، تربیت است و این تربیت، اعم از تربیت خود و تربیت فرزند است. در آیات و روایات، مطالب مهمی دربارة این بُعد ازدواج، یعنی تربیت فرزند مطرح شده است.
♦رابطة انتخاب همسر و تربیت فرزند
یکی از مسائل مهمی که در آیات و روایات مطرح شده، انتخاب زوجه است. تربیت فرزند صالح، از زمان انتخاب همسر شروع میشود، نه از زمان تولد فرزند. آیـه «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ»2 و «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا»3 در این زمینه است. در اینجا روایات خیلی از شرایط – مانند عِرْق دسّاس -4 را که بیان میکنند، غرض آنها، این است که یک انسانی که متولد میشود، زمینة [بالفعل] تربیت اخلاقی را دارا باشد یا یک زمینة مناسبی داشته باشد که پذیرای مسائل تربیتی باشد. این زاویة مهمی است که باید به تفصیل بررسی شود. ما هم تحقیقی در این باره داریم و در زنجیرة تربیت، دوازده حلقه شناسایی کردهایم که هفت تا هشت حلقة آن، مربوط به پیش از تولد فرزند است که یکی از حلقاتش، انتخاب همسر است. اگر مراحل تربیت قبل از تولد و قواعد اولیه و ثانویهای که در این بخش است، به درستی رعایت شود، چه بسا فرزندی که به دنیا میآید، همان هنگام تولد، یک ولی از اولیای خدا باشد، و چه بسا اگر بهتر از آن رعایت شود، فرزند در همان رحم، ذاکر باشد و در مقابل اذکار معنوی، انفعالها و واکنشهای خاصی را داشته باشد. چه رسد به بعد از تولد.
یکی از تأثیرات کفو نیز که در روایات بر آن تأکید شده، در تولید تام و فرزند مؤمن است. کفو بودن، مطلب بسیار مهمی است که خیلی سریع از آن گذر میشود. از یک طرف در اسلام، به ایمان امر شده است و از یک طرف، امر به ازدواج با کفو؛ یعنی اگر ازدواج با کفو صورت گیرد، تولید آن، تولید ممتاز تامّی است. شرایط دیگر مثل عِرقهای صالح و خصوصیات آن نیز به این بحث مربوط میشود. پس حلقة اول تربیت، زوجیابی است که در روایات، به صورت خیلی گسترده مطرح شده است و حتی خصوصیات جسمی را هم بیان کردهاند که باید در این زمینه ارتباط خصوصیات جسمی با خصوصیات روانی تبیین شود.
♦نقش عواملی مانند غذا در تربیت فرزند
خُلُق: در روایات و سخنان بزرگان بر غذا و روزی و نقش آن در پیشرفت یا سقوط افراد، تأکید بسیاری شده است. در این زمینه هم لطفاً نظر خود را بفرمایید.
در روایات [علاوه بر معیارهای بیان شده در انتخاب همسر،] قواعد مختلفی در خوراک، اعتقادات و رفتارها مطرح است. اعتقادات، رفتارهای روزمره، غذاها و حتی هوا از امور مؤثر در بدن است. رابطة ازدواج و تربیت معنوی، یک زاویة مهم در ازدواج است که باید بررسی شود. یکی از ویژگیهای اهلبیت:این است که در اصلاب شامخه و ارحام مطهره بودهاند. «أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا»5 «لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا» را هم میتوان چنین معنا کرد که ممکن است کسی در اصلاب شامخه و ارحام مطهرهای هم بوده است؛ اما به سبب رفتارهای جاهلانهای که با او شده، نجس شده است.6 این رفتار جاهلانه که در این دعا آمده، باید سازمان علمی پیدا کند که چه رفتارهایی است؟
اگر ما قواعدی را در این بخش سامان دهیم، فرزندی که متولد میشود، «سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ»7 است؛ یعنی در سلامت متولد میشود، سلیم القلب است، نجاست جاهلی، جان او را آلوده نکرده است. اگر قواعد از ابتدا تا اینجا رعایت شده باشد، جنود عقل ـ که صد جند است8 ـ در او سرکوب نشده است.
مثلاً در روایات آمده است که اگر عمل آمیزش در فلان شب انجام شود، فرزند چگونه میشود یا اگر در فلان زمان انجام شود، فرزند عالم میشود یا اگر در فلان زاویه باشد، معین [= مددکار] ظالم میشود. مرحوم سید بن طاووس در کتاب الدروع الواقیه روایاتی آورده است که چه کارهایی سبب تربیت آسان فرزند میشود؟ روایاتی که دربارة زمان لقاح است، حتی آنجا خوراکیها مطرح شده است.
گاهی انسان غذایی را میخورد که بیست روز بعد در نطفة او اثر میگذارد ولی یک دسته از روایات، ناظر به خوراکی شب آمیزش است. از این مطلب، روشن میشود برخی خوراکیها، حتی پیش از اینکه چرخة هضم را تمام کند، در چرخة تربیت فرزند مؤثر است.
همچنین وقتی روایات طینت را بررسی کنید، میبینید، بخشی از طینت به امور مادی برمیگردد؛ مثلاً در روایتی از امیر مؤمنان (علیه السلام) سؤال میکنند: «چرا اخلاق و رفتار مردم با هم متفاوت است؟» حضرت میفرماید: «این تفاوتها، به خاکی برمیگردد که از آن، متولد شدهاند؛ خاک شور، یک نوع رفتار و خاک غیر شور، یک نوع رفتار از آن، تولید میشود.» تفاوت انسانها را به تفاوت خاکهایی برمیگرداند که انسانها از آن متولد شدهاند. (انسان از غذا است و غذاها از خاک؛ لذا هر خاکی نوعی غذا و به تبع آن، نوعی رفتار تولید میکند.) همچنین ذیل آیة «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»9 روایتی است که حمأ مسنون، طینت اشرار است. 10
باید توجه داشت که امروزه سیاستهای کشاورزی کشورها «حمأ مسنون» تولید میکنند؛ زیرا فاضلاب را در زمینهای زراعی جاری میکنند و گیاه، از آن، تغذیه میکند و بعد، جذب بدن انسان میشود، و در نطفهها تأثیر میگذارد.
ذیل آیة «إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِب»11 فرمودهاند: «طین لازب،12 طینت اخیار و خوبان است.13 برخی از این امور، به سیاستهای کلان کشاورزی برمیگردد که متأسفانه در این جهت، غفلت شده است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»14 این غذاهایی که از این آبها تغذیه میکنند، آثار سوء تربیتی به جا میگذارند.
مرحوم آیت الله بهجت میفرمود: «روح ایمان و کفر، از غذا تولید میشود».
البته آنچه اینجا مطرح میشود، در تربیت نفس هم تأثیرگذار است؛ هر امری که در این زاویه مثبت باشد، در آن زاویه هم مؤثر است. غذاهایی که والدین میخورند، هم در تربیت فرزندانشان مؤثر است و هم در رفتارهای خودشان و هر چیزی که در نطفة شخص تأثیر منفی بگذارد، در خود شخص هم تأثیرات منفی بر جای میگذارد.
ادامه دارد...
نويسنده: تحریریه سایت
♦پی نوشت
1- اشاره به مثل روایتی که میفرماید: «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِه؛ هرکس ازدواج کند، نیمی از دینش را احراز کرده است». رک: كافی، ج5، ص328، باب كراهة العزبة، ح2؛ منلایحضرهالفقیه، ج3، ص383؛ أمالی طوسی، ص518؛ ح1137؛ بحارالأنوار، ج100، ص219.
2- «زنان شما محل بذر افشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید میتوانید با آنها آمیزش کنید و (با پرورش فرزندان صالح، اثر نیکی) برای خود از پیش بفرستید»، سوره بقره: 223.
3- «و زمين پاك [و آماده]، گياهش به اذن پروردگارش برمىآيد، و آنكه ناپاك است [گياهش]، جز اندك و بىفايده برنمىآيد. اين گونه، آيات را براى گروهى كه شكر مىگزارند، گونهگون بيان مىكنيم.»، سوره اعراف: 58.
4- عرق: ژن. دساس: یعنی بسیار زمینه ساز و تأثیرگذار.
مثل این روایت از امام صادق (علیه السلام) : « تزوجوا في الحجز الصالح فإن العرق دساس: در دامن[های] شایسته ازدواج کنید که ژن [در فرزند] تأثیر خود را میگذارد.»، مكارمالأخلاق، ص 197.
5- «شهادت میدهم که تو نوری در صلبهای برجسته و رحمهای پاک بودی جاهلیت تو را با نجاستهایش آلوده نکرد.» تهذیب الاحکام، ج6، ص113، زیارت اربعین.
6- [البته اگر عطف این جمله به عبارت قبل آن را عطف تفسیری بگیریم، دیگر این معنا درست نخواهد بود.]
7- سلام بر او روزی که زاده شد.
8- رک: كافي، ج 1 ، ص 21؛ عللالشرائع، ج 1، ص 114؛ تحفالعقول، ص 401. سوره آل عمران: 15.
[البته در این منابع 75 جند برای عقل و 75 جند برای جهل برمیشمرد.]
9- سوره حجر: 26.
10- رک: تفسير كنز الدقائق، ج7، ص120؛ البرهان، ج4، ص: 592.
11- سوره صافات: 11.
12- خاک چسبنده.
13- رک: البرهان، ج4، ص: 592
14- سوره عبس: 24.