روانشناسي خانواده در پرتو كلام معصومان ـ عليهم السلام ـ
اصول روابط زن و شوهر : زن و شوهر، در جايگاه مهمترين ركن خانواده، در كارآمدي، سلامت و نيل به اهداف ازدواج و تشكيل خانواده، نقشي اساسي بر عهده دارند. هر گونه ضعف و اختلال در شخصيت زن و شوهر و روابط آنها، نه تنها رابطه خطي آنها بلكه، همه اعضا و كاركردهاي خانواده را تحت تأثير قرار ميدهد؛ بنابر اين، قدم اول براي تحكيم خانواده، برقراري روابط مناسب بين زن و شوهر است. در اين بخش، اصول روابط زن و شوهر را از ديدگاه اسلام، ميپردازيم.
اصل اول:
توجه به تفاوتهاي رواني زن و مرد
امر مهمي كه معمولاً در ابتداي ازدواج مورد غفلت بسياري از زوجين قرار ميگيرد، تفاوتهاي شخصيتي آنها با يكديگر است. تفاوتهاي فرهنگي، قومي و تربيت خانوادگي هر يك از زوجين، زمينههاي تفاوت شخصيتي آنها است؛ اما آنچه تازه مينمايد، تفاوتهاي رواني بين دو جنس زن و مرد است. هر يك از زن و مرد، طرف مقابل را بر اساس الگوي جنسيتي خود ميسنجد. هر چند افراد تا پيش از ازدواج، با جنس مخالف در خانواده اصلي خود يا ساير محيطها ارتباطهايي داشتهاند، رابطه جديد آنها با همسر از نظر كمي و كيفي و عمق، بيش از رابطه با هر فرد ديگر است. زن و شوهر، با ديدن تشابهات و مشتركاتي، خويش را همسان يكديگر دانستهاند؛ ولي پس از ازدواج، با تفاوتهاي جدي مواجه ميشوند كه همين امر، به طور طبيعي سبب بروز اختلافات ميشود.
زن، جزئينگري و نگاهي زيباييشناختي دارد؛ به ظرايف امور دقت ميكند و كمتر، نگاه جامع و كلي به امور دارد. مرد، كلينگر است و به ظرايف امور، كمتر توجه ميكند. تنوع رنگ و الگوي لباس، نوع آرايش و انتخابهاي گوناگون زن، بسيار گستردهتر از مرد است. علايق زن، بيشتر توجه به همسر و امور خانوادگي است؛ در حالي كه همت مرد، بيشتر متوجه مسائل اجتماعي و بيرون خانواده است. همدلي زنان، بسيار بيشتر از مردان است. آنها به سرعت، احساسات ديگران را درك ميكنند و ميتوانند خود را جاي ديگران بدانند.
توجه به تفاوتهاي رواني زن و مرد
امر مهمي كه معمولاً در ابتداي ازدواج مورد غفلت بسياري از زوجين قرار ميگيرد، تفاوتهاي شخصيتي آنها با يكديگر است. تفاوتهاي فرهنگي، قومي و تربيت خانوادگي هر يك از زوجين، زمينههاي تفاوت شخصيتي آنها است؛ اما آنچه تازه مينمايد، تفاوتهاي رواني بين دو جنس زن و مرد است. هر يك از زن و مرد، طرف مقابل را بر اساس الگوي جنسيتي خود ميسنجد. هر چند افراد تا پيش از ازدواج، با جنس مخالف در خانواده اصلي خود يا ساير محيطها ارتباطهايي داشتهاند، رابطه جديد آنها با همسر از نظر كمي و كيفي و عمق، بيش از رابطه با هر فرد ديگر است. زن و شوهر، با ديدن تشابهات و مشتركاتي، خويش را همسان يكديگر دانستهاند؛ ولي پس از ازدواج، با تفاوتهاي جدي مواجه ميشوند كه همين امر، به طور طبيعي سبب بروز اختلافات ميشود.
زن، جزئينگري و نگاهي زيباييشناختي دارد؛ به ظرايف امور دقت ميكند و كمتر، نگاه جامع و كلي به امور دارد. مرد، كلينگر است و به ظرايف امور، كمتر توجه ميكند. تنوع رنگ و الگوي لباس، نوع آرايش و انتخابهاي گوناگون زن، بسيار گستردهتر از مرد است. علايق زن، بيشتر توجه به همسر و امور خانوادگي است؛ در حالي كه همت مرد، بيشتر متوجه مسائل اجتماعي و بيرون خانواده است. همدلي زنان، بسيار بيشتر از مردان است. آنها به سرعت، احساسات ديگران را درك ميكنند و ميتوانند خود را جاي ديگران بدانند.
زن و شوهر در سالهاي اول زندگي مشترك، لازم است در مرتبه نخست اين تفاوتها را بشناسند. پس از شناخت نيز نبايد انتظار داشت. از لحاظ رواني همسر كاملاً با انسان هماهنگ باشد. اين ويژگيها، متناسب با مسؤوليتهاي زن و مرد در طبيعتشان قرار داده شده است. اگر هر يك از زوجين به ويژه مرد - بخواهد همسر را تغيير دهد تا مانند خود كند، به شخصيت او آسيب خواهد رساند. شايد برخي روايات در توصيف زن و مرد1 به پذيرش تفاوتها - به ويژه از سوي مرد- اشاره داشته باشد.
بنابر اين، هر يك از مرد و زن لازم است برخي ويژگيهاي طرف مقابل را بپذيرد و خود را با او هماهنگ كند. البته به دلايل متعدد زن و مرد، دو جنسيتي هستند و شخصيت آنها زمينههايي هر چند ضعيف از جنس مخالف را دارا است؛ از اين رو ميتوانند هماهنگي و سازگاري با همسر را در خود ايجاد كنند.
اصل دوم:
معاشرت به معروف
ملاك مهم در روابط زن و شوهر، توجه به شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هر جامعه و نحوه پسنديده روابط در آن جامعه است. قرآن، ملاك مطلوبيت اين روابط را معاشرت به معروف تعبير ميكند.2در قرآن، كلمة «معروف»3 بيش از بيست بار براي جنبههاي مختلف روابط خانوادگي به كار رفته كه چگونگي روابط زن و شوهر از مهمترين اين جنبهها است.
«معروف»، آداب و شيوههاي مناسب رفتاري در هر جامعه است؛ به عبارت ديگر هر عملي است كه افكار عمومي، آن را رفتاري شناخته شده و مأنوس بداند و با ذائقه اهل هر اجتماع سازگار باشد.4 در يك بررسي دقيقتر، معروف، رفتاري است كه مردم يك جامعه ميپسندند و با شريعت و طبع و ذوق انسان مخالفت نداشته باشد. بر اين اساس، لازم است زن و شوهر در روابط كلامي به صورت پسنديده هر جامعه با هم صحبت كنند و احترام و بزرگداشت آنها برابر هم، بر اساس معروف باشد. توجه به نيازهاي عاطفي نيز بايد اين گونه باشد. تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده نيز چنين ملاكي دارد. در اين رابطه، الگوي رفتاري اولياي دين كه در همه ابعاد، انسانهاي كامل بودند، ميتواند براي همه خانوادهها درس باشد. آنان، براي حريم خصوصي همسرانشان احترام قائل بودند،5 مطابق ميل آنها خود را زينت ميكردند؛ لباس ميپوشيدند6 و همسران را در تهيه وسايل خانه و آراستن آن، آزاد ميگذاشتند. همه اين موارد، در محدودة شرع و عرف پسنديده زمان آنها بوده بنابراين، زن و مرد لازم است، شيوههاي مناسب رفتاري و برخورد مناسب با همسر را بياموزد و بر اساس ميل و علاقه آنها7 در چارچوب قوانين شرع زندگي خود را تنظيم كنند.
پینوشتها:
نويسنده: محمدرضا سالاريفر
ـــــــــــــــــــــ
1 . مانند اين روايت: «انما مثل المرأه مثل الضلع المعوج ان تركته انتفعت به وان اقمته كسرته» (وسائل الشيعة، ج14، ص123).
2 . «و عاشروهن بالمعروف» (سوره نساء: 19).
3 از جمله سوره بقره:180، 228، 229، 231، 234 ، سوره نساء: 19،25 ، سوره ممتحنه: 12 و سوره طلاق: 2 و 6.
4. تفسير الميزان، ج2، ص232.
5. كافي، ج6، ص 448 ؛ بحارالانوار ح46، ص 293.
6 . بحارالانوار، ج46، ص102، ص298.
7 . «المومن يأكل بشهوة عياله (اهله) و المنافق يأكل اهله بشهوتة» (وسائل الشيعة، ج15، ص250).