loading...
عاشقان ولایت- منتظران ظهور
سعید خدادادی بازدید : 41 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (0)

نقش ازدواج در اخلاق و تربیت 5

حجت الاسلام محمد سلطانی
اشاره
در شمارههای پیشین، رابطة ازدواج با اخلاق و معنویت بررسی شد و برای ازدواج آثاری برشمردیم که برخی از آنها عبارتند از:
ازدواج و تربیت نفس، شکوفایی استعدادها در پرتو ازدواج، پرورش جمال و جلال در نفس زوجین، تعدیل شهوت، تحصیل آرامش، نکاح اسماء و ... .
موضوع «مراتب و مراحل ترکیب اسماء در یک شخص» بحثی است که در این شماره به توضیح آن میپردازیم:
وجود انسان در وجود مادی و جسمی او منحصر نیست؛ بلکه وجود انسان، عوالمی دارد که غلیظترین آنها وجود جسمانی او است. عوالمی دیگر هم دارد که به لحاظ اینکه لطیفتر است، از وجود جسمانی انسان، شریفتر است؛ زیرا نقائص و محدودیتهای متنوع وجود جسمانی انسان –مانند مکانی و زمانی بودن جسم- را ندارد. برای مثال، آنچه انسان، در عالم رؤیا میبیند، یک نحوه از وجود انسان است و عالمی از عوالم وجود او است که محدودیتهای جسم انسانی را ندارد؛ مثلاً در زمان یا مکان محدود نیست یا ثقل و سنگینی وجود جسمانی را ندارد. وجود انسان، وجودی است که از نزد خداوند تا عالم دنیا کشیده شد و هر چه تنزل میکند و به سوی دنیا نزدیک میشود، وجود او محدودیتهایی -و به اصطلاح، حجابهایی- میپذیرد1 (وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ)2.
بنابراین انسان در نزول به این عالم، دارای نواقصی میشود. این نواقص، هم به حسب نوع انسان و هم به حسب اشخاص انسان، مختلف میشود. چون همه چیز موجود در این عالم از خدا است و به سوی خدا برمیگردد، انسان که موجودی مختار است، برای بازگشت به سوی خدا، باید آن نواقص تحمیل شده در نزول را برطرف کند. برای برطرف کردن این نواقص، بایدها و نبایدهایی را در خود باید اعمال و اموری را رعایت کند تا صعود او به نحو صحیح انجام شده و به سعادت ابدی او بینجامد.


ازدواج، یکی از این بایدها است؛ چون در نزول انسان به این عالم، یکی از محدودیتهایی که به او تحمیل شده، محدودیت جنس است؛ بعضی مذکرند و بعضی مؤنثند. به عبارت دیگر، بعضی مظهر جمال الهی هستند و بعضی مظهر جلال الهی. انسان، برای کامل شدن وجودش و برای جامع جمال و جلال شدن، باید ازدواج کند؛ چون ازدواج صحیح و مطابق با شرایط، ترکیب دو نفس است که یکی مظهر جلال است و دیگری مظهر جمال. اینکه در روایات وارد شده که کسی که ازدواج کند، نصف دین خود را کامل کرده است،3 بعید نیست به همین معنا باشد؛ یعنی هر انسان، یا مظهر جلال است یا مظهر جمال و با ازدواج، با نیمة دیگر کمال که جلال یا جمال است ترکیب میشود.
خود ازدواج هم یک دسته باید و نبایدهای مشترک بین همة مصادیق خود دارد و یک گروه باید و نبایدهای مختص به فرد فرد انسان؛ مثلاً از محارم نبودن، یک نباید مشترک است یا مسلمان بودن همسر، یک باید مشترک است. فعلاً بحث ما در باید و نبایدهای مشترک نیست؛ بلکه بحث در باید و نبایدهای مختص به افراد انسانی است. چنانچه گفتیم، انسان در نزولش به این عالم، عوالمی دارد که از لطیف به غلیظ چینش شدهاند. در بیان معصوم این عوالم از یک منظر کلی، به سه عالم تقسیم میشود. نبی اکرم در دعای شب نیمة شعبان میفرماید:
سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي؛4
یا جای دیگری میفرماید:


لَكَ سَجَدَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ بَيَاضِي؛5
در این دعا سه عالم «سواد» و «خیال» و «فؤاد یا بیاض» مطرح شده است. در کلام علما از آنها به عالم عقل و عالم مثال و عالم دنیا تعبیر میشود که عالم فؤاد، عالم عقل و عالم خیال، عالم مثال و عالم سواد، عالم دنیا است. در نزول انسان، عالم عقل، سپس عالم مثال و پس از آن، عالم دنیا قرار دارد. در صعود انسان به سوی کمال هم باید هر سه عالم مورد توجه باشد.
عالم سواد، همان عالم طبع است و عالم خیال هم همان عالم مثال است که شاید بتوان از آن، به عالم نفس، تعبیر کرد. عالم فؤاد نیز همان عالم عقل است. چون همة مراتب عالم هستی را اسماء پر کرده (وَ بِأَسْمائِکَ الَّتی مَلَأَتْ أَرْکانَ کُلِّ شَیْءٍ)6، ازدواج که یک صعود است، مراتبی را باید دارا باشد؛ ازدواج در مرحلة طبع، ازدواج در مرحلة نفس و ازدواج در مرحلة عقل که ما از آن به نکاح در مراتب اسماء تعبیر کردیم. ازدواج که یک ترکیب بین زوجین است، باید در هر سه عالم محقق شود، تا ثمرات کمالی خود را در طرفین به جا بگذارد. این سه عالم در وجود انسان، هم از یکدیگر تأثیرپذیری دارند و هم در یکدیگر مؤثرند، چون عوالم و مراتبِ یک وجودند و ترکیب بین زوجین در هر مرحله و هر عالم، شرایط ویژه خود را دارد و رعایت شرایط عوالم پایینتر، راه را برای تحقق ترکیب در عالم بالاتر هموار میکند؛ یعنی رعایت شرایط ترکیب در عالم طبع، ترکیب در عالم نفس را آسانتر میکند و ممکن است برای نفوس ضعیف، بدون رعایت شرایط عالم پایین، ترکیب در عالم بالاتر میسور نباشد؛ لذا میتوان گفت شرایط عالم پایینتر، یک دسته از شرایط عالم بالاتر یا تمام شرایط عالم بالاتر است؛ چنانچه در عالم عقل به نظر میرسد شرایطی غیر از شرایط عالم طبع و نفس نداشته باشد؛ گرچه این مسأله تحقیق بیشتری میطلبد.

 

مراحل و عوالم وجود انسان، عبارتند از:
الف. عالم طبع و جسم
اختلاف و تمایز بین بدنها وابسته به امور مختلفی است که بعضی از آنها مادی هستند و بعضی غیر مادی. از جمله امور مادی مؤثر در اختلاف بدنها، مزاجهای مختلف است؛ یعنی هر بدنی مرکب از ارکانی است که اختلاف کم و کیف این ارکان در ترکیب، مزاجهای بیشماری را پدید میآورد7 که آن هم باعث تمایز بین بدنها میشود. به سبب اختلاف مزاجها، آثار و افعال بدنها هم متفاوت میشود و به اختلاف آثار بدنها، افکار و اخلاق و رفتار شخص متفاوت میشوند. چون بدن انسان، یکی از امور مؤثر در افکار و اخلاق و رفتار است، اگر مزاج غیر معتدل باشد، منشأ اندیشه و خلق و رفتاری غیر معتدل میشود. از آنجا که ازدواج، یکی از ابزار مهم تربیت نفس است، باید در بدن زوجین، محاسبهای دقیق انجام شود، تا به وسیلة آن، اسباب تحقق اعتدال در طبائع زوجین محقق شود.
بعضی از بدنها مایل به حرارتند و بعضی مایل به برودت. بعضی مایل به خشکی و بعضی مایل به رطوبتند. بعضی مایل به حرارت و خشکی و بعضی مایل به حرارت و رطوبت و بعضی مایل به برودت و رطوبت، و بعضی مایل به برودت و خشکیاند. این عدم اعتدال بدنها، باید در ازدواج که یک ترکیب در طبایع است، طوری تدبیر شود که نتیجة ترکیب دو طبیعت در زوجین، اعتدال باشد؛ مثلاً یک بدن گرم با یک بدن سرد ترکیب شود، یا یک بدن خشک، با یک بدن مرطوب ترکیب شود که این ترکیب، باعث اعتدال طبایع دو طرف است. چون بدنها از امور متعددی کسب کیفیت میکند که از جملة آنها مجاورت است و در زوجین علاوه بر مجاورت، مجامعت و اجتماع تام وجود دارد؛ لذا بدن هر دو از یکدیگر کسب کیفیت میکند.
یک شاهد واضح تکوینی بر آنچه گفته شد، این است که بدن جنس مؤنث نسبت به بدن جنس مذکر، سرد و مرطوب است و بدن جنس مذکر، نسبت به جنس مؤنث گرم و خشک است که از آن، به مزاج جنس تعبیر8 میشود. بنابراین ازدواج زوجین، یک نوع ترکیب اعتدالی در طبایع را تکویناً دارا است؛ ولی مزاج شخصی هم باید مورد محاسبه قرار گیرد، تا اعتدال در مزاج شخصی هم علاوه بر اعتدال در مزاج جنس محقق شود؛ چون مزاج جنس، منشأ یک دسته از افکار و اخلاق و رفتار است و مزاج شخصی هم منشأ یک دسته دیگر از افکار و اخلاق و رفتار؛ لذا باید تعدیل هر دو مزاج، در ازدواج محقق شود. تعدیل مزاج جنس، تکویناً محقق میشود؛ ولی تعدیل مزاج شخصی باید با رعایت قواعد محقق شود.
بنابراین باید کمالات و نواقص طبائع و بدنها بررسی شود، تا معلوم شود هر بدن، وفق و کفو کدام بدن است، تا دو بدن با یک مزاج غیر معتدل، جمع نشوند و در اثر مجاورت و مباشرت، عدم اعتدال آنها تشدید نشود. در غیر این صورت، نقصان وارده از ناحیه بدن به نفس، تشدید میشود و ترکیب در نفوس زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد و منشأ اولادی غیرمعتدل در بدن و نفس و منشأ افکار و اخلاق و رفتارهای غیرمعتدل زوجین میشود. اکنون به طور خلاصه به وضعیت مزاجها اشاره میکنیم، تا شناختی اجمالی حاصل شود. سپس به تذکر چند نکته در این باره میپردازیم:
ابتدا به بررسی خصوصیات بدن معتدل میپردازیم. البته بدن معتدل نادر است؛ ولی شناخت علائم آن، ما را در شناخت علائم بدنهای دیگر یاری میکند و میزان مقایسه مزاجهای دیگر خواهد بود.

علائم بدنهای معتدل
الف. اوصاف بدنی: این بدنها متوسط بین لاغری و چاقی و با گوشت کامل هستند. در لمس، از نظر سردی و گرمی و تری و خشکی و نرمی و صلابت، معتدلند. مو در این بدنها، از لحاظ کمیت و از لحاظ کیفیت -یعنی نرمی و خشکی و باریکی و ضخامت- معتدل و متوسطند. رنگ رخسار آنها سفید است که قرمزی در آن اشراب شده است. چشمهای آنها نه گود رفته است و نه برآمده است و بینایی در آنها در نهایت قوت است. در نگاه، نه تیزند و نه کُند و پلکهای آنها در نازکی و ضخامت، متوسط است. مژههای آنها نه پر پُشت و نه کم مو و وسعت سینة آنها معتدل است. تُن صدا در آنها معتدل است و در اشتها معتدلند. هضم معدوی و کبدی آنها قوی است و در کم و کیف خواب و بیداری معتدلند. فضولاتی که از آنها دفع میشود، دارای کم و کیفی معتدل است و دفع این فضولات هم کامل و تام است.

ب. اوصاف روحی و روانی: خیال و فهم و حفظ آنها کامل است و حواس ظاهری و باطنی آنها صاف و روشن است. در کارها، نه عجولند و نه کاهل. و زیرک و عاقلند. شجاعند، نه ترسو و نه متهوّر و بیباک. در رحم و خشونت، معتدلند و دلی بیکینه و بیحسد دارند. با حیا و با وفا و پایبند به عهدند. دستی بخشنده دارند و نه زیاده گشادهخو هستند و نه گرفتهخو. دوستدار اهل صلاح و منزجر از اهل فسادند، و در حرکات ارادی، قوی هستند.
علائم بدنهای گرم، سرد، مرطوب، خشک، گرم و مرطوب، گرم و خشک، سرد و مرطوب و سرد و خشک، در شماره بعد خواهد آمد؛ انشاءالله.

---

پی نوشت
1. «إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»، سوره بقره: 156.
2. «و هیچ چیز نیست، مگر آنکه خزاین آن نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازة معینی آن را نازل نمیکنیم.»، سوره حجر:21.
3. «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اللهَ فِي النِّصْفِ الْآخَر»ِ، کافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 5، ص 328.
4. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء بیروت – لبنان، 1404 ق، ج 95، ص 416، باب 30.
5. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ق، ج 8، ص 108.
6. مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
7. خلاصة الحکمه، ج 1، ص 35.
8. کامل الصناعه، ج 1، ص 102.

برچسب ها خانواده ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایتی فرهنگی مذهبی می باشد که در راستای ترویج معارف اسلامی فعالیت می کند امید است که مورد توجه بازدید کنندگان قرار گیرد ان شا الله که با نظرات مفید و با ارزش خود مارا در این مسیر یاری نمایید . با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 114
  • بازدید کلی : 4,062